برای دانلود و استفاده از صوت کامل سخنرانی های به این آدرس مراجعه کنید:
http://uploadboy.com/users/paalizaan/97685/SorushMahallati
برای دانلود و استفاده از صوت کامل سخنرانی های به این آدرس مراجعه کنید:
http://uploadboy.com/users/paalizaan/97685/SorushMahallati
الف. بنا به اعتقادات شیعه ما بخشی داریم به نام «مستقلات عقلیه» یعنی عقل مستقل از راهنمایی شرع برخی از مفاهیم و امور را درک می کند. عدل حسن است و ظلم قبیح. هیچ خردمندی با حسن و قبح عقلی مخالفن نیست.
سئوال: آیا شرع می تواند با این مستقلات مخالفت کند؟
پاسخ: خیر. شارع حکیم است و مخالفت با این مستقلات حکیمانه نیست.
سئوال: آیا شرع با این مستقلات موافقت می کند؟
پاسخ: بله. از هر حکم عقلی یک حکم شرعی کشف می شود.
ب. لایه ی دوم در مباحث عقلی عبارت است از «بنائات عقلیه» که روش و روش های خردمندان در برخورد با مسائل است.
مثلا «مراجعه جاهل به عالم» .
به نظر مرحوم علامه طباطبایی شرع مخالفتی با بنای عقلا ندارد. اعتبار بنائات عقلی هم نیاز به تایید شرع ندارد.
در قرآن هم لایه دوم وجود دارد: فاسئلو اهل الذکر.
در بیان علامه طباطبایی اینها «ارشادات» شارع به حکم عقلاست.
ج. لایه سوم روشهای عقلانی ست که شارع «امضاء» کرده است.
مثلا: شیوه ی حل اختلاف بین زن و شوهر در قرآن. آیه 35 سوره نساء : وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِّنْ أَهْلِهَا...
در اینجا دستور تعبدی شارع ذکر نشده. واجب نیست!
بلکه شارع یکی از روشهای مشهور عقلا در حل اختلاف را امضاء کرده است.
این حکم در شرایط و اقتضائت خاص تغییر می کند.
...
برخی معتقدند : 1. عقل ناقص است و انبیاء الهی آمدند تا ما به عقل کل متصل شویم و «بی نیاز» از عقل خود.
برخی هم معتقدند: 2. عقل ناقص است. اما همان مقدار ناقص را می توان در برخی امور به کار گرفت.
برخی هم همچون امیرالمومنین (ع) معتقدند: 3. عقل ضعیف است اما انبیاء آمدند تا تقویتش کنند. وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول
به نظر علامه طباطبایی در انسان قوا و تمایلات گونانگونی هست که بر عقل تاثیر می گذارند. لذا برای استفاده ی صحیح از ظرفیت عقل باید این موانع را برطرف کرد.
امیرالمومنین (ع) کم من عقل اسیر تحت هوی امیر.
لذا ایمان و تقوا موجب رشد عقل می گردد.
انبیاء الهی آمدند و تفکر را تشویق کردند نه تقلید را.
قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ . بقره آیه 111
در این آیه شریفه، صداقت با برهان عقلی گره خورده است.
حضرت استاد عبدالله جوادی آملی؛ در مقدمه ی کتاب «مفاتیح الحیات» ضمن اشاره به اینکه برای قوانین سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیاز به چارچوبی به نام «عدل» هستیم؛ می نویسد که تشخیص حقیقت عدالت از عهده بشر خارج است و تنها کسی که می داند "جای هر چیز کجاست؟" فقط خداست. و لذا حدود عدل و عدالت را باید از وحی الهی دریافت کرد.
استاد شهید مطهری اما؛ در این باره نظر دیگری دارد. به زعم ایشان درک فطری و عقلی انسان برای فهم عدل غیر قابل انکار است.
به عنوان مثال هر کسی (چه دیندار چه کافر) می تواند حق و حقوق کارگر در قبال کارش را تشخیص بدهد.
یا هر کسی می داند که حق کودک پس از تولد از شیر مادر چیست.
اشکال: اگر عدل و ظلم را فقط از طریق «وحی» می توان شناخت و تشخیص داد؛ آیا دیگر می توان به غیرمسلمانان ایراد گرفت برای ظلم و بی عدالتی؟ وقتی آنها امکان تشخیص حق و باطل و عدل و ظلم را ندارند؛ چگونه باید پاسخگو باشند؟!
بر اساس آیه 60 سوره الرحمن: هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ اگر بشر از فهم احسان عاجز است؛ چرا قرآن از اون طلب مقابله به مثل کرده است؟!
در صفحه 44 کتاب مفاتیح الحیات؛ استاد می نویسد: اولا قانونگذار فقط خداست. در مرحله دوم پیامبر(ص) قانون شناس است. در مرحله ی سوم انسان به وسیله ی دو منبع 1. نقل و 2. عقل به قوانین معرفی شده توسط پیامبر دسترسی پیدا می کند.
اشکال: این عقل که در مرحله ی اول از تشخیص و فهم عدل ناتوان بود؛ چرا و چگونه در مرحله سوم قابل مراجعه شد؟!
آیا سرمایه ی عقل بشر در این فاصله تغییری کرد؟!!
بر خلاف نظر استاد جوادی آملی؛ علامه ی طباطبایی منظور از حکم در آیه «ان الحکم الا لله» را فقط حکومت می داند و نه قانون گذاری و فهم عدالت و غیره.
منظور از آیه 89 سوره نحل: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمینَ
یا آیه 38 سوره انعام: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ چیست؟
آیا درمان تمام بیماری ها در قرآن هست؟
آیا تمام علوم و فرمولهای علمی مثل ریاضی و فیزیک در قرآن هست؟
آیا تمام قوانین مورد نیاز زندگی بشری در قرآن هست؟
یک نظریه: اشکال از ماست که نمی توانیم این موارد را در قرآن پیدا کنیم. وگرنه هست!
نظریه دوم: به هیچ وجه. اصولا دین و قرآن چنین ادعایی ندارد.
مثلا شیخ بهایی با جامعیت علمی که در میان علمای شیعه داشت؛ هیچ وقت و در هیچ کجا چنین ادعایی نکرده است.
و هیچ وقت از مراجعه به صاحبان علوم در رشته های مختلف ابا نکرده است.
پس منظور از «همه چیز» در قرآن است چیست؟
علامه طباطبایی ذیل این آیه فرموده: قرآن کتاب هدایت است. به تناسب هدفش که هدایت بشر است؛ تمام ملزومات مورد نیاز
و همه چیزی که برای رسیدن به هدفش لازم است را داراست. لذا در قرآن همه چیز برای هدایت بشر وجود دارد.
نظر دوم: بشر نیاز به قانون دارد. پس هرچه قانون نیاز دارد در کتاب و سنت هست.
زیرا عقل بشر از درک مصالح خودش عاجز است.
نظریه مهندس بازرگان: از آنجا که آیات الاحکام حدود 10 درصد قرآن را به خود اختصاص داده است؛ لذا هدف اصلی نزول وحی، «دنیا» نیست.
پاسخ: کثرت تعدادی آیات ثابت نمی کند که هدف اصلی هستند. اولا تعداد آیات اعتقادی مثل توحید و نبوت و معاد بیشتر است چون اصول دین و زیربنای فکری هستند و باید بیشتر مورد توجه باشند. بویژه برای جامعه ی صدر اسلام. که از کفر به ایمان در حال گذر بودند.
ثانیا احکام فقهی نیاز به تکرار ندارند. ولی بقیه آیات و بویژه مباحث اخلاقی نیاز به تکرار و تذکار دارند. لذا حجم بیشتری را به خود اختصاص داده اند.
ثالثا با توجه به شرح آیات توسط پیامبر باید برای درک میزان اهمیت آنها به سنت هم مراجعه کرد.
رابعا. به جز آیات الاحکام آیات بسیار دیگری درباره دنیا و زندگی دنیوی آمده است. مثل آیاتی که درباره منافقین آمده.
اصولا آیات الاحکام بر 4 دسته اند:
1. آیاتی که توجه به اهداف اخروی داده اند.
2. آیاتی که ناظر بر مصالح دنیوی هستند.
3. آیاتی که هم به اهداف دنیوی هم به نتایج اخروی اشاره دارند.
4. آیاتی که هیچ هدفی چه دنیوی چه اخروی برایشان ذکر نشده.
متاسفانه مهندس بازرگان در مباحث خود موضوعات بسیاری از جمله آیاتی که به مسائل حقوقی مثل حقوق مدنی (ازدواج، بیع؛ ارث و...) یا حقوق کیفری مثل مجازات سرقت یا زنا پرداخته اند را نادیده گرفته است.
مهندس مهدی بازرگان با وجودی که در زمان انقلاب "دین" را نسخه ی جامعی برای دنیا و آخرت می دانست؛ اما
بعد از انقلاب و با نتایجی که از جمهوری اسلامی دید؛ در سال 72 با انتشار مقاله ای؛ اعلام کرد که «هدف از بعثت انبیاء؛
فقط آشنایی با خدا و آخرت بوده است و بقیه ی امور زندگی دنیوی بر عهده ی عقل بشر است»
روش مهندس بازرگان در این مقاله و پاسخ هایی که بعدا به نقدهای پیرامون آن داد؛ روش تفسیر بر مبنای آیات قرآن است.
بازرگان در صفحه 314 جلد هفتم مجموعه آثار تحت عنوان سخنرانی «بعثت» آورده است:
برخی از احکام هم که به ظاهر دنیوی ست برای نتایج اخروی آن وضع شده است.
مثلا شراب؛ مانع نماز خواندن و تقرب به خداست.
یا زکات؛ بیشتر از آن که سیر شدن یک یا دو نفر دیگر مد نظر باشد؛ قصد قربت هدف بوده است.
و حتی رهبری پیامبر در حکومت صدر اسلام؛ به علت خواست مردم و از آنجا که جماعت این مسئولیت را به ایشان سپرد؛ قابل تفسیر است.
وگرنه خداوند متعال در قرآن چنین مسئولیتی را نه از ایشان خواسته و نه بر عهده ی ایشان گذاشته.
وی در صفحه 340 به بیان 7 خطر از خطرات قرار دادن مسئولیت دنیا بر دوش دین پرداخته است.
در این بین نگاه مهندس بازرگان بیشتر معطوف به مدل جمهوری اسلامی بوده و نه مبانی فکری عقیدتی شیعه.
دیدگاه یک:
• مذمت زندگی دنیا
• ناسازگاری آبادانی دنیا و آخرت
• بی اعتنایی نسبت به دنیا و پرداختن به آن در حد ضرورت
بررسی آیات قرآن در مذمت دنیا:
1. رضایت به دنیا همراه است با غفلت از آخرت: إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ. یونس 7
2. میخکوب شدن در دنیا: (وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ... اعراف 176
3. ((فقط)) دل به دنیا دادن: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا. نجم 29
4. دنیا را جایگزین آخرت کردن: أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ. توبه 38
5. ترجیح دنیا به آخرت: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى. اعلی 16 و 17
لذا:
• در قرآن منعی برای استفاده از نعمات دنیا و آباد کردن دنیا وجود ندارد. پیام این آیات این است که غایت و همه هدف انسان دنیا نباشد.
• علاقه ی به دنیا و لذتهای دنیا هم از نعمتهای الهی است. اگر علاقه ی به دنیا وجود نداشته باشد دنیا از هم می پاشد. مانند علاقه ی به همسر: و جعل بینکم موده و رحمه
دیدگاه دوم:
بررسی آیات قرآن در تشویق نسبت به دنیا:
1. بهره برداری از نعمتهای حلال و منع تحریم آنها: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. مائده 87
2. نعمتهای دنیایی را چه کسی بر بندگان خدا حرام کرده؟؟: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْق؟ِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. اعراف 32
• لحن پرسشی آیه: استفهام انکاری خطاب به وجدان و فطرت انسان