الف. بنا به اعتقادات شیعه ما بخشی داریم به نام «مستقلات عقلیه» یعنی عقل مستقل از راهنمایی شرع برخی از مفاهیم و امور را درک می کند. عدل حسن است و ظلم قبیح. هیچ خردمندی با حسن و قبح عقلی مخالفن نیست.
سئوال: آیا شرع می تواند با این مستقلات مخالفت کند؟
پاسخ: خیر. شارع حکیم است و مخالفت با این مستقلات حکیمانه نیست.
سئوال: آیا شرع با این مستقلات موافقت می کند؟
پاسخ: بله. از هر حکم عقلی یک حکم شرعی کشف می شود.
ب. لایه ی دوم در مباحث عقلی عبارت است از «بنائات عقلیه» که روش و روش های خردمندان در برخورد با مسائل است.
مثلا «مراجعه جاهل به عالم» .
به نظر مرحوم علامه طباطبایی شرع مخالفتی با بنای عقلا ندارد. اعتبار بنائات عقلی هم نیاز به تایید شرع ندارد.
در قرآن هم لایه دوم وجود دارد: فاسئلو اهل الذکر.
در بیان علامه طباطبایی اینها «ارشادات» شارع به حکم عقلاست.
ج. لایه سوم روشهای عقلانی ست که شارع «امضاء» کرده است.
مثلا: شیوه ی حل اختلاف بین زن و شوهر در قرآن. آیه 35 سوره نساء : وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِّنْ أَهْلِهَا...
در اینجا دستور تعبدی شارع ذکر نشده. واجب نیست!
بلکه شارع یکی از روشهای مشهور عقلا در حل اختلاف را امضاء کرده است.
این حکم در شرایط و اقتضائت خاص تغییر می کند.
...
برخی معتقدند : 1. عقل ناقص است و انبیاء الهی آمدند تا ما به عقل کل متصل شویم و «بی نیاز» از عقل خود.
برخی هم معتقدند: 2. عقل ناقص است. اما همان مقدار ناقص را می توان در برخی امور به کار گرفت.
برخی هم همچون امیرالمومنین (ع) معتقدند: 3. عقل ضعیف است اما انبیاء آمدند تا تقویتش کنند. وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول
به نظر علامه طباطبایی در انسان قوا و تمایلات گونانگونی هست که بر عقل تاثیر می گذارند. لذا برای استفاده ی صحیح از ظرفیت عقل باید این موانع را برطرف کرد.
امیرالمومنین (ع) کم من عقل اسیر تحت هوی امیر.
لذا ایمان و تقوا موجب رشد عقل می گردد.
انبیاء الهی آمدند و تفکر را تشویق کردند نه تقلید را.
قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ . بقره آیه 111
در این آیه شریفه، صداقت با برهان عقلی گره خورده است.